.
با سرشک دیده وبا ناله پیوسته اش
با تن تبدار وبا جسم به غایت خسته اش
روز تنهایی که او بودوکسی یارش نشد
کرده یاری ید اله با ید بشکسته اش
.
.
.
.
.
.
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان زاوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
.
.
.
دیدم که ز دل خدا خدا می کردی
شکوه زجفا به مصطفا می کردی
ای کاش شبی پس از دعای همگان
از بهر شفای خود دعا می کردی
.
.
.
حق ذی القربی ادا شد بعد تو یا مصطفی
کوثر قرآن فدا شد بعد تو یا مصطفی
تازیانه خوردن وناله کشیدن از جگر
قسمت آل عبا شد بعد تو یا مصطفی
.
.
.
لااقل با من بگو از حالت ای نیکوسرشت
ای نگاهت بهر حیدر برتر از باغ و بهشت
رنگ رخسارت خبر می دهد از سر ضمیر
چه کسی روی کتاب عمر تو «پایان» نوشت
.
.
.
دو بیتی ها(مرثیه زینب سلام اله علیها)
غم دوران من گردد یتیمی
که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
.
.
نمی گویم که تو نا مهربانی
زبس خون رفته از تو ناتوانی
دلم خواهد در آغوشم بگیری
چه سازم که شکسته استخوانی
.
.
.
مکن مخفی به سینه آه، مادر
مرا کن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضی پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
.
.
.
همی گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جای تازیانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائی نیست در این آشیانه
.
.
.
تو که رکن تمام کائناتی
چرا با کودکان کم التفاتی
گمانم قبل تو زینب بمیرد
شنیده ناله ی عجل وفاتی
.
.
.
تمنای دل زینب همینه
که روی زانو مادر بشینه
الهی این چه درد بی دوائی است
که دختر روی مادر را نبینه
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: