امروز فرخنده زادروز امام نهم شعیان، مظهور جود و صفا فرزند علی ابن موسیالرضاست؛ امام محمد تقى، ملقب به جواد الائمه ـ علیه السلام ـ در ماه رجب (یا رمضان) سال ۱۹۵ ه.ق زاده شد. پدرش امام رضا بود و مادرش سبیکه نام داشت و او را خیزران نیز مىگفتند و به ریحانه ملقب بود. گفتهاند او از خاندان ماریه قبطیه، همسر رسول اکرم ـ صلی الله علیه واله وسلم ـ بوده است. مشهورترین القاب امام نهم، تقى و جواد است و القاب دیگرى چون زکىّ، مرتضى، مختار و … براى آن حضرت گفتهاند. کنیه حضرت ابوجعفر بوده که در نقلها از او به ابوجعفر ثانى یاد مىشود تا با امام ابوجعفر الباقر اشتباه نشود.
ایشان تنها فرزند ذكور امام رضا بود و اولین امام از ائمه بود كه در خردسالى (تقریباً هشت سالگى) متصدى شؤون امامت گردید و مسئولیت هاى رهبرى را به عهده گرفت. از این رو به تعبیر برخى امام جواد «نخستین نمونه زنده امامتى بود كه شیعه بدان معتقد است، با تمام معناى این كلمه و با تمام اوصاف و احوال و شؤونى كه در كتاب و سنت براى امام آمده است و بر مبناى آن، خداست كه متولى تسدید و تربیت مداوم او است.»
تعجب همگان
علی بن اسباط میگوید: روزی به محضر امام جواد ـ علیه السلام ـ رسیدم. در ضمن دیدار به سیمای حضرت خیره شدم تا قیافه ایشان را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر برای ارادتمندان آن حضرت بیان کنم. درست در همین لحظه، امام جواد ـ علیه السلام ـ که گویی تمام افکار مرا خوانده بود، در برابرم نشست و فرمود: «کاری که خداوند در مسأله امامت انجام داده، مانند کاری است که در مورد نبوت انجام داده است. خداوند درباره حضرت یحیی میفرماید: ما به یحیی در کودکی فرمان نبوت دادیم، و درباره حضرت یوسف میفرماید: هنگامی که او به حدّ رشد رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم و درباره حضرت موسی میفرماید: و چون به سن رشد و بلوغ رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم. بنابراین، همان گونه که ممکن است خداوند علم و حکمت را در چهل سالگی به شخصی عنایت کند، میتواند همان حکمت را در دوران کودکی نیز به او ببخشد».
شیعه خالص
مردی بسیار شادمان خدمت امام جواد ـ علیه السلام ـ رسید. حضرت به او فرمود: «سبب شادمانیات چیست؟» عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! از پدرت شنیدم شایستهترین زمانی که انسان باید شادمان باشد، روزی است که به دیگران نیکی کند. من امروز از ده نفر پذیرایی و به آنان کمک کردم. حضرت فرمود: «به جان خودم سوگند، تو شایسته این شادمانی هستی به شرط اینکه آن عمل را نابود نکرده باشی یا بعد از این نابود نکنی. آن مرد گفت: چگونه ممکن است چنین کنم، با اینکه از شیعیان خالص شما هستم؟ امام جواد ـ علیه السلام ـ فرمود: «صدقه خود را باطل کردی و خود را از شیعیان خالص دانستی. شیعه خالص ما سلمان، ابوذر، مقداد و عمار هستند و تو خود را به ناحق با چنین اشخاصی برابر دانستی». آن مرد گفت: توبه میکنم. حضرت فرمود: «بگو من از دوستان شما، و دشمن دشمنانتان و دوست دوستانتان هستم». آن مرد گفت: همین را میگویم و از گفته خود توبه میکنم. سپس امام فرمود: «اکنون ثوابهای از بین رفته صدقهات بازگشت».
دعای پس از نماز
استناد به شیوه گفتار یا رفتار بزرگان، عامل مهمی در تأثیر نکتههای اخلاقی در مخاطب به شمار میآید. پیشوای نهم، امام جواد ـ علیه السلام ـ نیز گاه برای بیان معارف دینی به روش پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ استناد میکردند. آن حضرت فرمودند: «پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ پس از نماز چنین دعا میکرد: خدایا! [گناهانی] را که پیشتر کردهام یا میکنم، نهان و آشکار مرا، اسراف بر خودم را و آنچه را تو بهتر از من میدانی، بر من بیامرز. خدایا! تو پیش از همه و پس از همه هستی... تا زمانی که زندگی را برایم بهتر میدانی، مرا زنده نگاه دار و آنگاه که مرگ را برایم بهتر میدانی، مرا بمیران.... خدایا! ما را به زینت ایمان زیبا کن و راهنما و رهیافته قرار ده. ای پروردگار من! دلی پیراسته و زبانی راستگو از تو میخواهم، از آنچه میدانی، آمرزش میطلبم و نیکوترین آنچه میدانی، از تو میخواهم و از بدی آنچه میدانی به تو پناه میبرم، که تو میدانی و ما نمیدانیم و تو به نهانها بسیار آگاهی».
خلوت با دوست
امام جواد ـ علیه السلام ـ چنان نزد یاران خود دوست داشتنی بود که همه میخواستند کارهای خود را به روش آن حضرت انجام دهند. به همین دلیل به همه ریزهکاریهای رفتاری آن حضرت توجه میکردند. علی بن مهزیار میگوید: «در سال ۲۱۵، امام جواد ـ علیه السلام ـ را دیدم که خانه خدا را طواف کرد و در هر دور طواف، به رکن یمانی دست میکشید. در دور هفتم رکن یمانی و حجر الاسود را لمس کرد و دست خود را بر چهره خود کشید، آنگاه کنار مقام ابراهیم ـ علیه السلام ـ آمد و پشت آن، دو رکعت نماز خواند. سپس به پشت کعبه ـ کنار ملتَزَم رفت و جامه از روی سینه خود کنار زد و خود را به خانه خدا چسبانید. مدت بسیاری، دعا کنان بر همان حالت ماند، آنگاه از درِ گندم فروشان بیرون رفت. نیز آن حضرت را در سال ۲۱۷ دیدم که شب خانه خدا را وداع کرد.... در دور هفتم پشت کعبه، کنار ملتزم لباس از روی سینه کنار زد و خود را به کعبه چسبانید و آن قدر خود را به کعبه چسباند که برخی از یاران ما، هفت دور خانه خدا را طواف کردند».
یادگار اجدادی
همه رفتار و گفتار امام جواد ـ علیه السلام ـ برای یارانش درس آموز بود و آنان با دقت به تمام حرکتهای آن حضرت، حتی در اعمال مستحبی حج نیز مینگریستند. علی بن مهزیار میگوید: «امام جواد ـ علیه السلام ـ را در شب زیارت دیدم. طواف نساء را انجام داد و پشت مقام نماز خواند. سپس وارد چاه زمزم شد و به دست خود با دَلْوی که نزدیک حجرالاسود بود، آب کشید و نوشید و بر بخشی از تنش ریخت. سپس دوباره به درون زمزم سرکشید [و نگریست]. یکی از یاران ما به من خبر داد که سال بعد نیز او را دیده که چنین کرده است».
آگاه از ناپیدا
داود بن قاسم میگوید: به حضور امام جواد ـ علیه السلام ـ رفتم. در حالی که چند نامه بیآدرس همراه من بود و صاحبان آنها را نمیشناختم، از این رو اندوهگین بودم. در این هنگام، امام جواد ـ علیه السلام ـ یکی از آن نامهها را برداشت و فرمود: این نامه زیاد بن شبیب است. دومی را برداشت و فرمود: این نامه فلانی است و همین طور تمامی صاحبان نامهها را معرفی کرد. من در شگفت مانده بودم، ولی آن حضرت نگاهی به من کرد و لبخند زد.
راهنمایی امام
شخصی به امام جواد ـ علیه السلام ـ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، من از دوستداران شما هستم. پدرم به طور ناگهانی از دنیا رفت و من از محل دارایی او که هزار دینار بود آگاهی ندارم. امام جواد ـ علیه السلام ـ به او فرمود: «بعد از نماز عشا، صد مرتبه بر محمد و آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ صلوات بفرست، پدرت به خواب تو میآید و محل اموال را به تو میگوید». آن شخص دستور امام را انجام داد و شب در عالم خواب پدرش مکان پولها را گفت و افزود: نزد امام جواد ـ علیه السلام ـ برو و به او خبر بده که این اموال را برداشتی، چرا که آن حضرت به من امر فرمود. آن مرد جریان را به امام جواد ـ علیه السلام ـ گفت و عرض کرد: سپاس خدایی را که تو را گرامی داشت و برگزید.
پاسخ به پرسشها
اباصلت هِرَوی، از یاران امام رضا ـ علیه السلام ـ و حضرت جواد ـ علیه السلام ـ میگوید: در مجلس امام جواد ـ علیه السلام ـ بودم. شخصی برخاست و عرض کرد: آقای من! قربانت گردم. پیش از آنکه او سخنش را ادامه دهد، امام جواد ـ علیه السلام ـ فرمود: «نمازت را شکسته و دو رکعتی نخوان، بنشین». او نیز نشست. وقتی مجلس تمام شد و همه رفتند. به حضرت عرض کردم: چیز شگفت انگیزی دیدم؟! امام فرمود: «در مورد آن مرد میپرسی؟» عرض کردم: آری. فرمود: «آن شخص برخاست تا در مورد کشتیبان بپرسد که آیا میتواند نمازش را دو رکعتی و شکسته بخواند. به او گفتم: نه شکسته نخواند؛ زیرا کشتی به منزله خانه اوست و از آن خارج نمیشود».
نشانه امامت
یحیی بن اکثم، به یکی از دوستانش چنین گفت: روزی در شهر مدینه، وارد مسجد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ شدم تا به زیارت قبر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بروم. در این حال، امام جواد ـ علیه السلام ـ را دیدم که به زیارت مشغول است. من با آن حضرت در مورد مسائلی که داشتم مناظره کردم و حضرت همه را پاسخ داد. سپس گفتم: میخواهم از مسئله بپرسم، ولی به خدا سوگند از شما خجالت میکشم. حضرت فرمود: پیش از آنکه تو بپرسی به تو میگویم، میخواهی درباره امام بپرسی. عرض کردم: سوگند به خدا! پرسش من همین است. حضرت فرمود: «امام من هستم». عرض کردم: نشانه آن چیست؟ در این هنگام، عصایی که در دست آن حضرت بود به صدا در آمد و گفت: «به راستی که مولای من، امام این زمان است و او حجت خداست». راستی، وقتی عصای موسی به اذن خداوند، به موجودی جاندار تبدیل میشود و سحر ساحران را باطل میکند، جای هیچ شگفتی نیست که عصای امام منصوب از سوی خدا نیز چنین قدرتی را داشته باشد.
معرفی پیشوایان
امام جواد ـ علیه السلام ـ گاهی برای اینکه معرفت شیعیان را به مقام امامت افزون سازد و باور درستی از امامت به آنان بشناساند، روایاتی در این باره میفرمود. از جمله از ایشان نقل شده که: «ما گنجوران علم و غیب و حکمت خدای متعالی، و جانشینان پیامبران او و بندگان ارجمندش هستیم». آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: «سپاس خدای را که ما را از نور خویش آفرید، از میان بندگانش برگزید و مورد اعتماد در میان مخلوقات قرار داد».
دعا برای مصلحان
انتظار منجی موعود، در معارف شیعه فصلی گسترده به خود اختصاص داده است؛ به طوری که از همه امامان در این باره روایاتی نقل میکنند. امام جواد ـ علیه السلام ـ هم افزون بر ذکر روایاتی درباره حضرت مهدی (عج)، در قنوت نماز خود چنین میفرمود: «بار خدایا! دوستانت را بر دشمنان ستمگرت پیروز گردان؛... همانان که اموال تو را در میان خود، دست به دست چرخاندند و بندگانت را به بردگی گرفتند و سرزمین تو را در کری و کوری و تاریکی شدید رها کردند. چشمانشان باز است و دلهایشان کور، و برای آنان بر تو حجتی نمانده است. بار خدایا! تو آنان را از عذاب خود برحذر داشتی و کیفرت را برایشان روشن نمودی و به فرمان برداران وعده احسان دادی... خدایا! مؤمنان را در برابر دشمن خود و دشمن دوستانت تأیید فرما. آنان دعوتگر به سوی حق شدند و پیروی از امام منتَظَر عدالت گستر را پیشه کردند».
انتظار موعود
عبدالعظیم حسنی، از یاران امام جواد ـ علیه السلام ـ میگوید: به نزد مولای خود امام جواد ـ علیه السلام ـ رفتم و میخواستم از قائم (عج) بپرسم. امام آغاز سخن کرد و فرمود: «ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است؛ کسی که باید در غیبتش او را انتظار کشند و در ظهورش او را فرمان برند. او سومین از فرزندان من است. سوگند به کسی که محمد را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید؛ چنان که پر از ظلم و جور شده باشد. خدای تعالی امر او را در یک شب اصلاح فرماید؛ چنان که امر موسی کلیم اللّه را اصلاح فرمود. او رفت تا برای خانوادهاش شعلهای آتش بیاورد، ولی چون برگشت، رسول و پیامبر شده بود». سپس حضرت ادامه داد: «برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».
آماده سازی یاران
یکی از یاران امام جواد ـ علیه السلام ـ میگوید: از آن حضرت شنیدم که میفرمود: «امام پس از من، فرزندم علی است. دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است». گفتم: ای فرزند رسول خدا! امام پس از حسن کیست؟ فرمود: «پس از حسن، فرزندش قائم به حق، امام منتظر است». گفتم: ای فرزند رسول خدا! چرا او را قائم گویند؟ فرمود: «زیرا او پس از آنکه یادش از بین برود، قیام میکند». گفتم: چرا او را منتظَر گویند؟ فرمود: «زیرا روزگار غیبتش طولانی گردد. در این هنگام، مخلصان در انتظار قیامش باشند، شکاکان انکارش کنند، منکران یادش را استهزا نمایند، تعیین کنندگان وقت ظهورش دروغ گویند، شتاب کنندگان در غیبت هلاک شوند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند».
برخورد با فرقههای منحرف
امام جواد ـ علیه السلام ـ در برابر فرقههایی که در دوران آن حضرت وجود داشت، شیعیان خود را راهنمایی میکردند. یکی از این فرقهها، مجسِّمی مذهب بودند و خدا را دارای جسم میپنداشتند. امام درباره آنان به شیعیان میفرمود که اجازه ندارند پشت سر کسی که خدا را دارای جسم میداند، نمازگزارند و به او زکات بپردازند. آن حضرت همچنین واقفی مذهبها که امامت را فقط تا امام کاظم ـ علیه السلام ـ پذیرفته بودند، شامل این حکم میدانستند و شیعیان را از نماز خواندن پشت سر آنان نهی میکردند. گروه دیگری به نام غالیان (غلو کنندگان) که در بدنام کردن شیعه سهم به سزایی داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها برای شیعیان بسیار جدی بود؛ زیرا به نام امامان، روایاتی را جعل میکردند و بدین وسیله، شیعیان را به انحراف میکشاندند. امام جواد ـ علیه السلام ـ این گروه را نیز لعن و نفرین میکرد.
ماه نهم
مرحوم شیخ بهایی مینویسد: نقل شده است که روز را به دوازده بخش قسمت کنند و هر بخش را به یکی از دوازده امام ـ علیه السلام ـ نسبت دهند و برای هر یک دعای مخصوصی بخوانند. بخش نهم، از نماز عصر است تا دو ساعت پس از آن و آن قسمت منسوب است به حضرت امام جواد ـ علیه السلام ـ و دعای آن این است: «خدایا!ای خالق نورها وای اندازه دهنده شب و روز،... هر چیز نزد تو به مقدار معینی است. چون کاری سخت شود، همه به تو توسل جویند؛ چون همه درها بسته شود، درگاه فضل تو را بکوبند؛ هنگامی که نیازها شدت گیرد، به احسان گسترده تو پناه آورند؛ زمانی که امیدها از خلق بریده شود، به تو بپیوندند؛ و چون مردم نومید شوند، به تو امید بسته شود...».
ساعتی پربرکت
مرحوم شیخ عباس قمی، نویسنده کتاب مفاتیح الجنان مینویسد: بخش نهم از دوازده قسمت روز، مخصوص امام جواد ـ علیه السلام ـ است. توسل به آن حضرت در این بخش برای فزونی روزی بسیار مؤثر بوده، شایسته است در توسل به آن امام، این دعا را بخوانند: «خدایا! به حق ولیات محمدبن علی [امام جواد ـ علیه السلام ـ]، از تو میخواهم از فضل و کرمت بر من احسان کنی... و از رزق خود بر من تفضل نمایی و مرا از غیر خودت بینیاز سازی و نیازهای مرا به سوی خودت قرار دهی و آنها را برآورده سازی که تو بر هر چیزی که بخواهی، توانایی». مرحوم شیخ عباس قمی در ادامه مینویسد: بعضی گفتهاند این دعا بعد از هر نماز برای ادای دین تجربه شده است.
مصیبتهای امام جواد ـ علیه السلام ـ
سفر اجباری
معتصم خلیفه عباسی، امام جواد ـ علیه السلام ـ را در سال ۲۲۰ قمری، یعنی همان نخستین سال حکومتش از مدینه به بغداد احضار کرد. فراخوانی آن حضرت در آن مقطع زمانی، جنبههای سیاسی داشت. دشمنی عباسیان با آل علی ـ علیه السلام ـ به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان پیروان بسیاری داشتند، شاهدی بر توطئه عباسیان در شهادت امام جواد ـ علیه السلام ـ است. همچنین فراخوانی امام جواد ـ علیه السلام ـ به بغداد و درگذشت ایشان در همان سال، همگی شواهد انکار ناپذیری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی به دست میدهد. رفتن امام جواد ـ علیه السلام ـ از مدینه به بغداد، با میل و رغبت ایشان نبود. در چندین منبع تاریخی و روایی آمده که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام از مدینه به بغداد بفرستد.
دسیسه دشمنان
ام فضل دختر مأمون و همسر امام جواد ـ علیه السلام ـ گاهی از مدینه نامهای به مأمون مینوشت و از امام جواد ـ علیه السلام ـ گلایه میکرد. وی پس از مرگ پدرش، همراه با برادرش جعفر عمویش معتصم، خلیفه عباسی هم دست شدند و توطئه شهادت امام جواد ـ علیه السلام ـ را طرح ریزی کردند. در نهایت، چنین تصمیم گرفته شد کهام فضل آن حضرت را مسموم کند.ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به دار الحکومه معتصم راه یافت و همین، ردپای معتصم را در به شهادت رساندن امام جواد ـ علیه السلام ـ آشکار میسازد.
خیانت همسر
معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسهای گذاشت و جلو امام جواد ـ علیه السلام ـ نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام فضل پشیمان شد و گریه کرد. حضرت به او فرمود: «چرا گریه میکنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا میشوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران پذیر نباشد». بر اثر نفرین آن حضرت، ام فضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بیجانش را از چاه بیرون آوردند.
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
به گزارش شيعه آنلاين، تعدادي از علما و مفتي هاي شهر حمص در شمال سوريه، با صدور فتوايي "خوردن گوشت گربه" را حلال اعلام کردند.
اين مفتي ها، براي توجيه فتواي خود اعلام کردند: با توجه به اوضاعي که پناهندگان و آوارگان سوريه اي در آن به سر مي برند، اين احتمال وجود دارد که بسياري از آنان از گرسنگي جان بدهند از همين رو خوردن گوشت گربه را حلال اعلام مي کنيم.
گفتني است اين فتوا در ابتدا در اردوگاه آوارگان سوريه اي در جنوب کشور ترکيه صادر شد.
در همين حال "محمد يورگانگي اوغلو" مسئول رسيدگي به آوارگان سوريه در ترکيه نيز طي اظهاراتي صدور چنين فتوايي را تأييد کرد و گفت: متأسفانه به دليل جمعيت زياد آوارگان و کمبود بودجه و غذا، اين آوارگان در وضعيت بسيار بدي بسر مي برند از همين رو چنين فتوايي صادر شده است.
گفته مي شود پس از گذشت چند روز از صدور اين فتوا، شيوخ ديگر شهرهاي سوريه نيز آن را پذيرفته و اعلام کردند که با توجه به وضعيت غذايي آوارگان در سراسر سوريه، اين فتوا را تأييد مي کنند و در همه جاي سوريه قابل اجرا است.
برچسبها:
هدیه به خانم !
برچسبها:
ته دیگ و نان سوخته و به طور کلی هر موادی که در ته ظرف باقی می ماند عامل اصلی بروز سرطان به شمار می رود.
بررسی ها نشان می دهد، ته دیگ های سوخته که در رنگ سیاه هستند برای سلامتی مضر هستند و چربی های آن به دور قلب می نشیند و مشکل های زیادی درست می کنند چربی های ته دیگ و نان سوخته در ته دیگ مشکلات گوارشی زیادی ایجاد می کند و باعث نفخ معده نیز می شود.
ته دیگ باعث بروز سرطان معده و روده می شود و پزشکان توصیه می کنند هیچ گاه مواد غذایی باقی مانده در ته ظرف ها و ته دیگ مانند برنج و نان را نباید خورد زیرا هیچ ارزش غذایی ندارند و بر عکس درد سرساز و مشکل آفرین هستند.
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها: